نوشته های سه ادب دان کوچک
نوشته های سه ادب دان کوچک

نوشته های سه ادب دان کوچک

چشمای بارونی

نگاهت میکنم بازم با اون چشمای بارونی

نمیدونم چیه قسمت ولی انگار ک با اونی

منی ک عمریه با عشق نگاهت میکنم هیچم

نمیتونم بگم وایسا یا حداقل بمون پیشم

نگاهت باز مغروره,نگاهم باز غم داره 

نگاهم میکنی اینبار دلم دلم بدجور تب داره؟

اگه عاشق شدن جرمه,اگه عاشق یه محکومه

کجا من زندگی کردم ک اینجا هم یه زندونه

اگه ک زندگی کردن بدون عشق آسونه

نمیتونم بفهمم ک کجای زندگی اونه

"مانیا.م"

آسمان آبی

 آسمان آبی بود

رنگ خورشید نداشت

بوم نقاشی ما عاری بود

خالی بود

رنگ نداشت

رنگ خورشید نداشت

ابرهایش بی رنگ

آسمانش خالی

قصه بود اینگونه

و شروعش ناگه

دیگر آنجا گنجشک هوس خارج زنجیر نداشت..

قصه غصه ی گنجشک نبود

آسمان رنگ نداشت

روزگار گاری بود

گذرش از گذر قصه ی گنجشک فراری ز قفس رد شده بود

گذرش قصه ی گنجشکک ظاهر بین بود

گذرش رنگ نداشت

آخر آن گنجشکک دل به زنجیر سپرد

دل به خورشید نداد

آسمان رنگ نداشت...


"مانیا.م"

قسمت

زندگی قسمت داشت

قسمتی مال خدا

قسمت اعظم آن مال بشر

قسمت دست خدا آینه بود

قسمت دست بشر رفتارش

قسمتی ازمردم کارنیکو کردند

قسمتی کارجفنگ

مردم هردو گروه بازتابش دیدند

و گروهی دیگر...



که میان دو گروه دیگر؛مصرف عقلشان کمتربود

گروهی بودند؛

که ز آغاز ازل معنی آینه دست خدا واسشان کج افتاد

و ز آغاز به هرآینه که برسیدند

بهر تقدیر شنیدن زدیگربشران

چهره زیبا کردند

خط چشم و ابرو،رژگونه،رژ لب

ریمل و سایه ی چشم و...-ادامه درجلد بعد!-

تا به آنجا که

بنده ی آینه گشتند

وآینه شیطان و قفس

این گروه ازمردم تاکه فرصت کردند؛به آینه ی فطرت خویش نگهی بندازند

مهلت زندگی و عمر دنیاییشان به اتمام رسید

این گروه موقع دیدن چهرشان داخل آینه واقعی دست خدا

جیغ زدند،غش کردند

بازتاب عمل آن مردم سخت تر بود ز دیگرافراد

زندگی قسمت داشت

قسمتی دست خدا

قسمت اعظم آن دست بشر


"مانیا.م"

کارشناسی

 

مجری-امریوزدر خدمت کارشناسرسرشناسر دکتر پژمک فلژفی هژتیم و درباره ی موضوع بسیار مهمی بحژ میکنیم

کارشناس کلی-ببخشید نفهمیدم چی شد؟

مترجم- ترجمه میکنم؛ امروز درخدمت کارشناس سرشناس دکتر پشمک فلسفی هستیم و درباره موعضوع بسیار مهمی بحث میکنیم

ک.ک-آها

مج- بره بره...سلام عرض میکنم آقای پژمکی

کارشناس ویژه- سلام بله....سلام عرض میکنم خدمت بینندگان عزیز برنامه مستقیم شنقلیزه


  

مج- موژوع امریوز برناممون در باره زمان حاله

ک.ک- ها؟؟؟؟؟

مت- ترجمه میکنم موعضوع امروزبرنامه ی ما درباره ی زمان حال می باشد

ک.ک- آقا لطفا واضح حرف بزنین

مج- بله بله

ک.و- ابتدا باید عرض کنم زمان حال یا مضارع به چند گونه مضارع اخباری

مج- ببخشید داداش اشتباه شده...ژمان فلژفه

ک.و- آه بله...اشتباه شد...یک لحظه فضای برنامه رو با برنامه ی کنکور غیر انتفاعی است اشتباه گرفتم ...نه که استادیوم ها یکسان است

زمان حال؛ آها در این زمان بیماری های عجیبی موجودات را درگیرکرده است...لاکپشت ها دچار دیوار گرایی، انسان ها دچار بیماری هایی چون...

مج- آقا داداش میگما...داریم بحژ فلژفی میکنیما ...بحژ فلژفی بحث ادبی و پژشکی نیستا

ک.ک- آقای محترم 1 لحظه زبان به حلقوم بگیرید بگذارید حرف بزنن میخوایم ازاین مسائل به فلسفه برسیم

ک.و- بله...بله راست میفرمایند....لطف کنین وسط سخنم نپرید ...رشته کلام گم و گورمیشه...بله کجا بودیم

مت- آقای دکتر پشمکی درقسمت انسان ها دچار بیماری هایی چون...

ک.و- آها بله....مثل؛یخچال گرایی ،کل پالی یا همان کلفرنی که مثل شیزوفرنی یا همان کندوکاو وتخلیه کرم یاکرم ریزی شده اند...این بیماری هادر همه سنین یکسان بوده و هست....ولی بعضی بیماری هابه مرور زمان در آدم ها ایجاد شده و از بین میروند ولی این بیماریها غیر قابل درمان بودی و ازجنینی همراه تخمک دربدن وجود دارند...بیماری یخچال گرایی عبارت است از گراییش و مجذوبیت بیشاز حد به یخچال ، کل پالی یعنی گشتن به ظرز مخفیانه که بیشترین رتبه های این بیماری به ترتیب ازبزرگ به کوچک در رشته های مختلف به این گونه است؛کندو کاو در سایت های فیلتر،سرچ اسامی منفور مثل؛ سیلینا گومز،جِستا آلبالو...برار در پیت...جنی فری فری لوپ قرمزی،جیبی

ک.ک-هــــــــــا؟؟؟؟؟؟؟؟

مت-منظور دکتر...سلنا گومز،جسیکا آلبا،برارپیت،جنیفر لوپز،جی بی بود

ک.و- بله میفرمودم...رتبه ی بعدی به سرچ تصاویر بـــــــــــــــــــــــــوق و فیلمهای بــــــــــــوق بــــــــــــــوق....است ورتبه بعدی به جست و جو در وسایل پدر و مادر و کلا شخصی خانواده تعلق دارد...رتبه آخر هم هم مربوطبه سوراخ یابی درجهت پیدا کردن شیرینی وشکلات است، بیماری بعدی که کخ ریزی است به منظور ول ول کردن و جنبش کردم در انتهای روده بزرگ و درسوراخ بــــــــوق ..میشه اینقد سانسورنکنین؟؟؟؟؟.....دقیقا همان جا که میدانید است

-بله بله درست میفرمایید

-معلومه مبحث بعدی بررسی از نظر اقتصادیه....................

10ثانیه سکوت...

ک.ک-هه خواب پیش

مج- ها

مت- تموم شد؟

ک.ک- نه مث اینکه

مج- آه وویی

مت- من بمیرم دوباره بحث فلسفی کنم

ک.ک- هوم

مج-منم همبنطور عمرا

ک.و-بله میگفتم....اینگونه است که...

مج- شنوندگان عزیز شما را به خدای بزرگ میسپاریم...خدا یارونگه دارتان

...

پشت صحنه

...

-دستتون طلا برنامتون باعث شدکه امروزکلی رو آنتن باشیم

-آره آره کلی راننده کامیون زنگ زدن تشکر کردن که موجب شدیم خوابشون نبره...هرچند که به خاطرموضوع چرت برنامه کلی اعصابشون داغون بود

-آره آره بهتره بریم بخوابیم    



"مانیا.م"

دوست دارم من ز بعضی ها

دوست دارم من ز بعضی ها



دوست دارم من ز بعضی ها

فارق از دنیا زیستن را یادگیرم

دوست دارم من ز امثال سپهری

با تمام عشق نقاشی کشیدن را بیاموزم

دوست دارم من شود روزی میسر

تا که من بینم نظامی راو پرسم

نحوه ی شیرین شدن ، فرهاد دیدن را

دوست دارم

روزی قبل از فرو افتادن پرده


 

 قبل از پایان این صحنه

و قبل از مرگ که می آید سراغ هرکسی

جوابی را برای هرسئوالم پرسشم پیدا کنم،یابم

و من فرصت کنم تا هر جوابی را سر جایش

دقیقا آخربرگه

به ترتیب عدد هایی که از آغاز

یعنی نطفه ام

تا مرگ؛افول عمر کوتاهم

روی  کاغذی در زیر دستم نقش بسته

و تعداد سئوالتم شمرده

آرام بنویسم

نرم و راحت وگویا

بدون هیچ ابهام و سئوال دیگری

بدون ترس

بدون مدتی محدود،که ترسم را بیفزاید

بدون هیچ تضمینی که مقبول خداوندم؟

فقط مدت

نه نا محدود

فقط اندازه پایان پرسش ها

و تکمیل همان برگه

کاش میشد؛

دوست دارم های من،میشد


"مانیا.م"