نوشته های سه ادب دان کوچک
نوشته های سه ادب دان کوچک

نوشته های سه ادب دان کوچک

خاطراتو فراموش می کنم مو به موشو

گاهی در کنار سرمای لذت بخش دل کولر خانه، احساسی در زیر پوستم، سلول هایم را به جنبش درمی آورد. میروند و در گوشه کنار ذهنم بازیگوشی می کنند. همه چیز را زیر رو میکنند. 

ادامه مطلب ...

فراموشی و خاموشی

فراموشی

تا به حال به فراموشی فکر کردین؟؟؟

اینکه فراموشی در عین تلخی گاهی هم خیلی شیرین میشه؟؟؟ 

ادامه مطلب ...

یک روز بارانی

یک روز بارانی  

 

با سر و صدای احوال پرسی قطرات باران و پنجره از جا برخاستم. خدا خدا می کردم رحمت خدا وسیله ای برای اجابت دعایش شود و او هم آزاد شود.  

ادامه مطلب ...